نوشته شده در تاريخ شنبه 15 مهر 1391برچسب:عاشقانه(رویای خیالی), توسط حسین |
خلوتم را نشكن شايد اين خلوت من كوچ كند به شب پروانه به صداي نفس شهنامه به طلوع اخرين افسانه و غروبي كه در ان نقش ديوانگي يك عاشق بر سر ديواري پيدا شد. خلوتم را نشكن خلوتم بس دور است ز هواي دل معشوق سهند خلوتم راه درازي ست ميان من و تو خلوتم مرواريد است به دست صياد خلوتم تير وكماني ست به دست سحر خلوتم راه رسيدن به خداست خلوتم را نشكن